معنی سمانه
سلام عزیزم
دخترخاله ی نازت بدنیا آمده و اسمشو به احترام امام نقی (علیه السلام) سمانه گذاشتند.
به به که چه اسم ناز ومتینی!!!!!!!!!!
سَمانه . مخفف آسمانه ، یعنی سقف خانه . (برهان ) (از آنندراج ). آسمانه . سقف خانه . (ناظم الاطباء). || پرنده ای است کوچک و آنرابترکی بلدرچین و بلغت دیگر کَرَک خوانند و در عربی نیز همین معنی دارد. (برهان ). مرغ سمان که به عربی سلوی و بترکی بلدرچین گویند. (آنندراج ) (از فرهنگ رشیدی ). پرنده ٔ کوچکی که بیشتر در گندم زارها می باشد و کرک و بلدرچین نیز گویند. (ناظم الاطباء) :
لب چشمه ها بر شخنشار و ماغ
زده صف سمانه همه دشت و راغ .
اسدی (گرشاسب نامه ص 337).
و من و سلوی برای ایشان بخواست و آن ترانگبین است و سمانه . (مجمل التواریخ و القصص ).
بلبل من که بمقنع پیوست
چون سمانه که بچادر گیرند.
خاقانی .
چون مست شود ز باده ٔ حق
شهباز شود کهین سمانه .
اما معنی سمانة در فرهنگهای عربی :
ازسمن به معنی سنگین و پر و متین
و گرانبها و عالی و استوار است.
مرحوم کلینی در کافی مادر حضرت امام علی النقی (علیه السلام)
را سمانه آورده است .
خوشبحال دخترخاله ت با این اسم خیلی خیلی زیبا.